محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

آقا محمدرضا و فاطمه خانم نفس مامان و بابا

کلا مشغولیم

پسمل گلم  که با افتادن دندونهای شیریش با مزه ترم شده؛ یک هفته نرفته مدرسه ، هر روز می گه مامانی بیا دو تایی قایق (غایب) شیم. چون من فقط شبا تو رو می بینم.... دخمل گلم الان چهارتا دندون داره، همش دوست داره از مبل و در و دیوار بگیره و بلند شه. حالا بلند می شه ولی چون چند دفعه خورده زمین، وقتی وایمیسه  اونقدر صبر می کنه که یکی بیاد کنارش بعد جیغ می زنه یعنی که منو بشون دیگه خسته شدم  (چون بلد نیست اون شیی رو رها کنه و بشینه) تازه یک ثانیه بعد یه چیز دیگرو گرفته و علی علی بعد از چند لحظه هم دوباره جیغ می زنه........... بابایی هم کار و بارشو ول کرده تا فرصت گیرش می یاد خونه است و قربون صدقه دخملی می ریه . اونم که بلده اوووووو...
3 آبان 1393
1